مقدمه: در پژوهشهای بالینی که بر روی تأثیر رژیمهای غذایی انجام میشود، استفاده از نمونههای زیستی (مانند خون و بزاق) برای بررسی تغییرات متابولیسم و میکروبیوم رایج شده است. با این حال، این عمل نگرانیهای اخلاقی و حقوقی پیچیدهای را به همراه دارد.
هدف: هدف از این مقاله، بررسی نحوه استفاده از نمونههای زیستی در تحقیقات تغذیهای از طریق تحلیل دیدگاههای اخلاقی، تفاوتهای قانونی و چالشهای حاکمیتی است. تمرکز اصلی ما بر استقلال فرد، حق مالکیت دادهها و رعایت مسائل فرهنگی است.
روشها: ما ۶۱ منبع مختلف از جمله قوانین اخلاقی تاریخی، دستورالعملهای بینالمللی (مانند GDPR، Common Rule، و CIOMS)، و مقالات پژوهشی در زمینه رضایتگیری، پایبندی شرکتکنندگان و عملکرد بیوبانکها را مورد مطالعه قرار دادیم.
یافتهها: نتایج نشان میدهد که اصول کلاسیک اخلاقی (نورنبرگ، هلسینکی، بلمونت) با وجود تأکید بر رضایت آگاهانه و عدالت، به طور کامل به مسائلی مانند مشکلات بلندمدت، تفاوتهای فرهنگی در تصمیمگیری و حفظ حریم خصوصی ژنتیکی نمیپردازند. همچنین، تفاوت در قوانین بینالمللی مانع از همکاریهای جهانی میشود، بهویژه برای کشورهای با درآمد کم و متوسط. علاوه بر این، پژوهشهای بلندمدت در زمینه تغذیه با میزان مشارکت پایین (حدود ۵۰-۷۰%) و ریزش زیاد (تا ۶۸.۵%) روبرو هستند؛ با این حال، استفاده از رضایت پویا و رویکردهای متناسب با فرهنگ میتواند این میزان مشارکت را تا ۲۵-۳۰% افزایش دهد.
نتیجهگیری: مدلهای کنونی حاکمیت در تحقیقات، منفعت پژوهش را بر حقوق فردی ترجیح میدهند. ما پیشنهاد میکنیم که یک چارچوب مبتنی بر حقوق که بر رضایت پویا، تقسیم عادلانه منافع و یکسانسازی قوانین بینالمللی تمرکز دارد، میتواند به افزایش اعتماد، حفاظت از افراد آسیبپذیر و ارتقاء اعتبار اخلاقی تحقیقات تغذیه کمک کند.
بازنشر اطلاعات | |
![]() | این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |